بی همتا
بی همتا
چترم رو آتیش می زنم
از عقربه جلوترم ‚ اما به تو نمی رسم
از این پرنده ها سرم تنها به تو نمی رسم
تنها تویی که اونور مرز نفسهای منی
تنها تویی که دم به دم به هق هقم سر می زنی
بذار که از تو بگذرم مثل شهاب از دل شب
بذار که از تو پر شم مثل یه حوض لب به لب
وقتی دل رو به زوال
وقتی آرزو محال
تو بخون از سر آواز
وقتی حتی لاله لال
وقت بلوغ اینه س وقت غزلخونی نور
من رو به فردا برسون از این شبای سوت و کور
بذار که تر بشم از این ابر بزرگ بی قرار
عزیز بارونی من ! رو سر لحظه هام ببار
چترم رو آتیش می زنم ! حریص رگبار توام
بذار من رو خط بزنن ! عاشق تکرار توام
وقتی دل رو به زوال
وقتی آرزو محال
تو بخون از سر آواز
وقتی حتی لاله لال
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در چهار شنبه 24 آبان 1398برچسب:علی بی همتا با شعری تازه-بدو شعر عاشقانه,شعری که تو خاطر همه میمونه,,شعر غمگین, ساعت
13:46 توسط علی مرادی | نظر بدهيد |
Design By : Mihantheme |